- ارسال شده در ۱۳۹۸ دی ۲۸ ساعت ۱۳:۱۰
- توسط کارشناس مرکز
- ۱ نظر
- در کسب و کار » تکاپو
نکات طلایی رهبری (کسب و کار) و سازمان
سازمان ها و کسب و کارهای موفق، بیشتر از یک مدیر حرفه ای به یک رهبر عالی نیاز دارند. رهبری یا راهبری، شخصیتی است که به طور آگاهانه و اغلب نااگاهانه در افراد بزرگ شکل می گیرد.
اگر مدیر یا رهبر یک سازمان یا کسب و کار هستید و یا میخواهید بشوید، خواندن این مقاله به طور کامل، برایتان میتوان مفید و با ارزش باشد. دانستن این نکات چه در مرحله توسعه و چه در مرحله راه اندازی کسب و کار، میتواند باعث موفقیت و رشد بهتر شود.
رهبری چیست؟
رهبری یا راهبری (به انگلیسی Leadership) توانایی شخصیتی و ذهنی است که باعث میشود یک فرد رهبر، اثری در افراد بگذارد که کارها توسط افراد با انگیزه و جوشش درونی به شکل درست انجام شود و به سرانجام برسد. برخلاف مدیران که تلاش میکنند با استراتژی ها و روشهای مختلف مدیریت کارها و زمان (Task Management & Time Management) کارها را با راندمان بالا به انجام رسانند، رهبران با دادن انگیزه و الهام بخشی در افراد، پتانسیلها و خلاقیت افراد را تقویت میکند تا برای به نتیجه رسیدن یک کار، افراد با تمام توانشان و با تعهد بالا بایستند.
رهبران باعث چه تغییری در سازمان ها و کسب و کارها می شوند؟
شاید یک سوال مهم این است که ضرورت و نقش یک رهبر در پیشرفت و رشد یک سازمان و کسب و کار چیست؟ باید در پاسخ گفت، آنچه که باعث ایستادن آدمها پای یک ارزش است راهبری است. آنچه که باعث ایجاد نوآوری در کسب و کارها و سازمانها میشود، راهبری است. در مورد این که چگونه یک رهبر دلیل این دو عامل است یعنی نوآوری و ایستادن پای کار، در ادامه مطلب بیشتر صحبت خواهیم کرد.
چگونه رهبران باعث نوآوری در کسب و کار میشوند؟
خیلی ها در کسب و کار دنبال پاسخ این سوال هستیم و واقعا میخواهیم بدانیم چه چیز باعث می شود که برخی کسب و کارها مانند اپل، گوگل، مایکروسافت و … هر روز نوآورتر از قبل باشند و در واقع چشمه نوآوری باشند و در مقابل اکثر سازمانها و کسب و کارها در رکود سنگین و رشد بسیار ناچیز در جا بزنند!
کاری که رهبران میکنند این است که انسانها را از قفس آزاد میکنند و به آنها انگیزه ی واقعی میدهند تا از درون بحوشند و پتانسیل های خود را به معرض عمل و اجرا بگذارند. چیزی که مدیران از آن غافلند و میخواهند با دادن خط مشی و فهرست کارها به کارکنان و آدمها به آن برسند. در حالی که نمیدانند هر انسان یک دانه ای است که میتواند از خود یک سازمان هم بیشتر رشد کند. مدیران تلاش میکنند تا کارکنان را در یک چارچوب و مسیر کاری نگه دارند که این نابود کننده ی نوآوری است.
شرکتهای بزرگ دنیا در چند سال اخیر به این موضوع پی برده اند که آدمها برای رشد و نوآوری واقعی باید راهبری شوند نه مدیریت. برای مثال شرکتهایی مثل گوگل که تقریبا هر روز استارتاپی نو را شروع میکند، بخشی از زمان کارکنانشان را آزاد و بدون برنامه گذاشته اند تا خودشان هر ایده ای دارند را تحقیق و برسی کرده و پرورش دهند. شاید برخی در کشورمان بگویند این کار باعث کاهش راندمان است و افراد از آن سوءاستفاده میکنند و هیچ کمکی به رشد سازمان نخواهد کرد. این موضوع وقتی درست است که راهبری موثر در سازمان وحود نداشته باشد و باز مدیران با روشهای خود بخواهند کار را جلو ببرند و فقط اسم مدیریت را راهبری گذاشته باشند. در این مورد بیشتر صحبت خواهیم کرد تا مطلب به طور کامل جا بیافتد.
برای راهبر بودن و اجرای اثربخش راهبری باید چگونه باشیم؟
هر شخصی میتواند با توسعه مهارتهای فردی، خود را در زندگی به راهبر تبدیل کند. برخی از مواردی که نیاز است تا بتوان در زندگی و کسب و کار، راهبری موثری داشت را در زیر بیان میکنیم.
آگاهی از ذهن و به دست گرفتن انتخاب ها
آگاهی از تصمیمات ذهنی و ناخودآگاه و به دست گرفتن کنترل آنها
آرامش
زندگی در لحظه بی نهایت حال و استفده قدرت نیروی حال
پرهیز از انجام موازی کاری و انجام همزمان چند کار، مخصوصا کارهای ذهنی (avoid multi-tasking)
پذیرش کاستی ها و عدم کامل بودن
گوش کردن با اصالت به جای شنیدن با ذهن
کمتر قول دادن و ادای تمام وعده ها
جبران کردن هر آنچه انتظار میرفته و نکرده ایم
تسلط به کلمات و استعاره های زبانی
راهبران خودساخته چگونه به وجود می آیند؟
یک رهبر، نگاهش به رویدادها و واقعیت های دنیا طور دیگری است و همین موضوع باعث میشود در شرایط یکسان، بتوانند طور دیگری عمل کنند طوری که راهبری موثر اتفاق بیافتد.
ما آدمها در زندگی مان، غرق در ذهن خود (overwhemed in our mind) میشویم و آنچه هست و واقعی هست را نمیبینیم و نمیشنویم. گاهی یک حادثه باعث میشود از قفس زندگی ذهنی بیرون بیاییم و نگاهی متفاوت و نو به واقعیت داشته باشیم. و پذیرش واقعیت را بدون قضاوتهای ناخودآگاه ذهنی داشته باشیم. این اولین اصلی است که هر راهبر نیاز دارد: اصل پذیرش.
وقتی شخصی پذیرش در او اتفاق می افتد دیگر در مقابل هیچ موضوعی مقاومت و ستیزه گری ذهنی ندارد و با ذهن باز میتواند هر موضوعی را بپذیرد و اجازه ورود کامل اطلاعات را به مغز خود بدهد. و کنترل ناخودآگاه خود را چنان به دست بگیرد که اجازه ندهد ناخودآگاهش به جای او تصمیم بگیرد که چه چیز درست است و چه چیز نادرست. و قبول و رد کردن موضوعات مختلف را از روی آگاهی انجام دهد نه به شکل ذهنی. این موضوع را اصل صبر می نامیم یعنی عدم ستیزه و مقاومت (ذهنی) با آنچه هست.
۱ نظر
سارا
۱۴۰۰/۰۷/۲۲ - ۱۵:۲۴:۴۷از مطلبی که نوشته بودین خوشم اومد امیدوارم این اینترنت رو از ما نگیرن. من خودم به شخصه همه کارام رو اینترنتی انجام میدم. اینجا هر چیزی که میخوایم پیدا میشه و کسایی مثل شما با ارائه مطلبای بدردبخور دارن بهمون کمک میکنن که کارمون سریع تر راه بیفته. حتی دیدم واسه لوله بازکنی برچسب دیگه نیازی نمیشه و با دوتا کلیک ساده میشه چاه بازکن پیدا کرد! دم همگی شما صاحبای سایت های مختلف گرم که اینطوری کارمون رو راحت کردین.